در این مقاله تاثیر اسباب بازی را بر رشد کودک شرح خواهیم داد، اسباب بازی تنها وسیله سرگرمی برای کودک نیست بلکه بر روی ذهن و روان کودم تاثیرگذار است در ادامه نکات قابل توجهی را ذکر خواهیم کرد:
کودکان به سرعت یاد میگیرند:
کودکان آموزندگانی بسیار سریعاند. تازه متولد شدهها دنیا را همچون دریایی از اطلاعات دیده و مانند اسفنج آن را جذب میکنند. در این سن ارتباط بین سلولهای عصبی که در اصطلاح سیناپس نامیده میشود، شکل گرفته و از آنجا که کودکان توانایی جذب مقادیر زیادی از اطلاعات را دارند، تعداد ارتباطات در مغز یک کودک (به ویژه نوزادان و نوپاها) بسیار بیشتر از یک فرد بالغ است.
این امر به این دلیل است که برخلاف بزرگسالان که مغزشان اطلاعات غیر مرتبط را پس میزند، مغزی که تازه در حال شکل گیری است همه چیز را جذب کرده و ارتباطات عصبی را شکل میدهد که در واقع ممکن است غیر مفید هم باشد.
همچنانکه یک کودک رشد میکند، سیناپسهای مشخصی که بارها و بارها استفاده شدهاند، تقویت شده و تأثیرگذار میشوند. این همان پدیدهای است که نوروپلاستیسیتی (neuroplasticity) نامیده شده و به مفهوم توانایی مغز در تغییر چیزی است که در سالهای اولیه زندگی بسیار نقش داشته، اما در سنین بالاتر نیز همچنان خوب به نظر میرسد.
ارتباطات عصبی که استفاده نشوند، به مرور ضعیف شده و ممکن است به یکبارگی و به موازات رشد کودک در طی پدیدهای که پیرایش سیناپسی نامیده میشود، از رده خارج شوند. در حقیقت سیستم مغز به اینگونه است: یا استفاده کن یا از دست بده(use it or lose it).
دوران بحرانی کودک
کودکان دارای دورههای یادگیری حسی یا دورههای بحرانی هستند. در این دوران کودک به اطلاعات مشخصی حساس میشود. به عنوان مثال انسانها دوره ای بحرانی برای دیدن دارند.
در این دوره نوزادان اطلاعات بصری زیادی را در همان ماههای نخستین دریافت مینمایند. این بحران برای رشد یک سیستم بینایی کارآمد لازم است. کودکانی که دارای آب مروارید بوده و اقدامات درمانی را دیر دریافت کرده باشند، در سالهای بعد نیز بسیار سخت میتوانند سیستم بینایی خود را رشد دهند چرا که زمان دوره بحرانی خاتمه یافته است. به همین قیاس دوره بحرانی زبان نیز وجود دارد که معمولا از تولد تا سن 12 سالگی به طول میانجامد.
به همین دلیل است که توصیه میشود نسبت به آموزش مهارتهای موسیقی و زبان خارجه قبل از این سن اقدام نمایند. درحالیکه بعضی از مهارتها و سیستمهای حسی دارای دورههای بحرانی هستند، تعدادی دیگر میتوانند در دورههای بعدی زندگی نیز یاد گرفته شوند. اما چنانکه گفته میشود یادگیری آنها در دوران کودکی بسیار آسانتر است.
کودکان تأثیرپذیرند:
بخاطر توانایی بالای کودکان در آموختن میزان تأثیرپذیری آنان نیز زیاد است. تجربیات اولیه آنان تأثیر بسیار مهم و پایداری در رشد شناختی و اجتماعی آنان دارد. بنابراین کمک به آزادسازی استعدادهای کودکان در دورههای بحرانی، موجب رشد مهارتهای شناختی آنان خواهد شد. رشد یادگیری کودک میتواند به استفاده از اسباببازیهایی که به رشد شناختی او کمک میکنند، تسریع شود.
اسباب بازی و کودکان:
با در نظر گرفتن زمانی که کودکان صرف بازی با اسباببازیها میکنند، جای تعجب دارد که توجه کمتری از سوی والدین به بازیهایی میشود که به رشد کودک کمک میکنند. تعجب آورتر آن است که دوگانگی آشکار بین توانایی شناختی دخترها و پسرها، تا بزرگسالی ادامه یافته و در این سنین پسرها تا حد زیادی مستعد برای هندسه و ریاضی و دخترها نیز مستعد همدلی و فراگیری زبان شناخته میشوند. این دوگانگی به خاطر طبیعت جنسی اسباب بازیهای کودکان است.
کودکان هویت جنسی خود را از دو سالگی رشد میدهند:
ما از لحظه تولد با شرایط اجتماعی در تعامل هستیم که به ما زیستن در دنیای دوگانه را میآموزد: زن و مرد، نر و ماده. ما دیوارهای اتاق خواب دختر را صورتی و اتاق خواب پسر را آبی میکنیم. برای پسرها تیشرت اَبَرقهرمانها را خریده و برای دختر لباسهای تزئین دار را انتخاب میکنیم. ذهن دخترها با زیباییشان درگیر بوده و ذهن پسر درگیر شهامت و جسارت است. شرایط اجتماعی عروسکها را برای دخترها و کامیونهای اسباببازی را برای پسرها تجویز میکند. کودکان با مشاهده تفاوت لباسها، اسباببازیها و رفتارهای مختلف درک میکنند که پسر با دختر تفاوت دارد.
کارخانههای تولید اسباب بازی، رفتارهای قالبی جنسی را کشف میکنند:
شرکتهای ساخت اسباببازی به دنبال سود هستند. ناراحت کنندهتر آن است که بدانیم سود این شرکتها در این است که بازار دخترها را از بازار پسرها جدا کنند به نحوی که هر کدام به تولیدات مخصوص خود نیاز داشته باشد.
با به جریان انداختن مجدد اندیشه تمایز دختر از پسر، این شرکتها، کودکان را ناگزیر از خرید متناسب با جنسیت خود میکنند، در غیر این صورت کودک متهم به رفتار بر خلاف جنیست خود خواهد شد. به همین ترتیب کودکان به سرعت به تمایزات جنسی میاندیشند و خود را با انتظارات موجود انطباق میدهند.